جلسات درس پر رونق
جلسات درس پر رونق
جلسات درس پر رونق
*درآمد
از سابقه آشنائي تان با شهيد مدني نکاتي را ذكر كنيد.
واما در پاسخ به سئوال شما بايد عرض كنم وقتي كه در نجف اشرف با ايشان تماس حاصل كردم، از آنجانسبت به ايشان ارادت پيدا كردم. البته همه نشو ونماي علمي ايشان را از نزديك نديدم، ولي آنچه كه از جلسات و برخوردها فهميدم اين بود كه درس خارج را در قم از آقايان حجت و حاج محمد تقي خوانساري و در نجف هم از مرحوم سيد ابوالحسن اصفهاني و مرحوم شيخ كاظم شيرازي و علماء و مراجع آن عصر استفاده كردند.
آن موقع که ما خدمتشان رسيده بوديم، مراحل اجتهاد را طي کرده و مشغول تدريس دروس مختلف بودند، به گونه اي که تمام وقتشان را صرف درس هاي متعدد و در سطوح مختلف مي کردند.از درس ايشان جمعيت زيادي استفاده مي نمودند، طوري که در نجف از همه درس ها، درس ايشان پر جمعيت تر بود و تلاميذ ايشان بر عشق و علاقه خاصي در درس ايشان شرکت مي کردند و از حوزه هاي درسي ايشان بهره مند مي شدند.
آقايان اهل علم در سطوح مختلف و احياناً گاهي كساني كه حتي از جهات علمي مقام بسيارعالي داشتند و حتي گاهي بعضي مراجع هم در جلسات بحث ايشان شركت ميكردند و ايشان هم مسائلي را كه مناسب با عوارضي بود كه احياناً ممكن است براي يك طلبه پيش بيايد و زيبنده نباشد، تذكر ميداد و همه افرادي كه در جلسه شركت ميكردند از بيانات ايشان بهره مند ميشدند.
از ويژگي هاي اخلاقي ايشان چه خاطراتي داريد؟
از جهات اخلاق داراي خصوصيتي بود كه خلوتش و اجتماعش با هم فرقي نداشت و در جلسات خصوصي و عمومي يكسان ديده ميشد. اعتنا به امور مادي نداشت و كيفيت رفتارش جوري بود كه علاقمندانش را نسبت به اهتمام امور دنيابي علاقه و بيشتر شوق و ذوق علم و عمل و پيمودن راه تهذيب وتزكيه را در آنها ايجاد ميكرد. من خصوصيات معنوي و اخلاقي ايشان را خلاصه كنم. كساني كه با ايشان در ارتباط زياد بودند اينها در رفتارشان مشخص بود كه از دوستان و علاقمندان او هستند به ملاحظه روح تربيتي كه از اين بزرگوار در آنها اثر ميگذاشت، در وضع رفتار و برنامه هاي زندگي شان تفاوت پيدا ميشد و افراد از نحوه حركات و سكنات ايشان استفاده ميكردند؟
همان گونه كه اشاره اش در جواب سئوال اول ذكر شد، ايشان در حوزه هاي علميه نقش بسيار مهمي در دو جهت علم و عمل نسبت به تربيت افراد و آقايان طلاب و محصلين علوم دينيه داشت. از جهت علمي ايشان درس هاي متعددي در سطح مختلف داشت و شايد بتوان گفت درس هائي كه ايشان ميگفت، نوع كساني كه در آن حد از درس ها بودند، حتي المقدورسعي ميكردند در درس ايشان شركت و از اصل مطالب و نحوه القاء مطالب و چگونگي بر خورد با شاگردان استفاده كنند.
خيلي نسبت به طلاب دلسوز بود و سعي ميكرد مشكلات زندگي آنها را رفع نمايد. تا آنجا كه وقت داشت و جمع ميآمدند خدمتشان تا درس تازهاي را شروع نمايند، ايشان در حد توانش مضايقه نميكرد، به گونهاي كه به اندازهاي درس ايشان زياد شده بود كه شايد در روز هشت تا درس ميفرمود و نسبت به پروراندن طلاب كمال جديت را داشت. اگر اشكالي براي طلاب پديد ميآمد، كاملاً گوش ميكرد و جواب كافي به آنها ميداد.
از جهات علمي هم همين گونه كه ايشان ازآن جهت كه فردي كاملاً ساخته شده بود و لذا در غير از جلسات اخلاقي كه داشت، بسيار نقش سازندهاي در معنويات و روحيات آقايان طلاب داشت. در تماس ها و معاشرت هائي كه با افراد مينمود، دائماً تذكر ميداد و ارشاد و راهنمايي ميكرد و افراد را از ناحيه تهذيب و تزكيه و اهتمام در آن جهاتي كه يك روحاني در راه كمال بايد رعايت كند، هدايت مينمود وبا رفتار و روشش تربيت ميكرد.
نقش ايشان در جريان مبارزات و خنثي كردن توطئه ها و خطوط انحرافي خصوصاً در ارتباط با موقعيت ايشان در آذربايجان و سنگر نماز جمعه تبريز چگونه بود؟ قبل از انقلاب ايشان از همان اوايل تحصيلاتشان در سفرهاي تبليغي كه به جاهاي مختلف ميرفتند، مردم را با مفاسد رژيم گذشته آشنا ميكردند و هوشياري به مردم ميدادند. شايد بشود گفت كه ايشان ازجمله كساني است كه در به ثمر رساندن انقلاب و بيدار كردن و حركت مردم با رهبري هاي امام امت نقش مهمي داشتند گاهي خود ايشان تعبير ميكردند كه در بسياري از شهرستان ها كه رفت و آمد داشتيم افرادي را ساختيم بسيار محكم و آماده و مهيا براي مبارزه با منكرات و مفاسد و مبارزه با رژيم گذشته، ايشان در همدان و آذرشهر و در خرم آباد كه مردم آنجا تقاضا نموده و ايشان را براي اداره امور به آنجا برده بودند، مبارزات مهمي انجام دادند كه منجر به تبعيد ايشان به جاهاي مختلف شد. در ايامي كه در نورآباد ممسني تبعيد بودند، ما به زيارتشان رفتيم همان جاهم از جلساتي داشتند و مردم را بيدار ميكردند و شور و هيجاني در آن منطقه ايجاد شده بود، به طوري كه از كازرون و شيراز و جاهاي ديگر مرتباً جمعيت زيادي رفت و آمد و از رهنمودهاي ايشان استفاده ميكردند.
ايشان حركت و تحولي در مردم آنجا به وجود آورده بود كه دستگاه ميخواست زمينه آزادي ايشان را فراهم آورد، ولي سعي ميكرد كه اين بزرگوار، خودش و ياكسي براي ايشان تقاضاي آزادي كند، ولي ايشان گفته بود كه من رژيم را به رسميت نميشناسم كه تقاضاي آزادي كنم و راضي نيستم كسي هم براي من تقاضاي آزادي بكند. در مبارزه با رژيم در هرجا كه بود، آثار روشن و علني به جا گذاشت. از جمله مبارزات ايشان با خطوط انحرافي رژيم گذشته، زمينه از بين بردن كسروي بود.
آيت الله شهيد مدني وقتي كه ايشان در نجف بود، اسباب حركت مرحوم نواب صفوي به ايران شد، به اين ترتيب كه مقداري كتاب فروخت و پولش را در اختيار نواب قرارداد كه بيايد به ايران و جلوي اين فرد فاسدي را كه داشت با اعتقادات مردم بازي ميكرد، بگيرد.
از فعاليت هاي شهيد آيت الله مدني پس از پيروزي انقلاب نكاتي را يادآوري كنيد.
باروش و رفتاري كه اين شهيد عزيز داشتند، تقريباً ميشود گفت كه ضد انقلاب و به خصوص حزب خلق مسلمان ديگر نميتوانست نقش بارزي داشته باشد. ايشان به واسطه برنامه و فعاليت هائي كه در آنجا دادند و بيداري اي كه با طرح مسائل در مردم ايجاد كرد، در حقيقت وضع آذربايجان را دگرگون ساخت، به گونهاي كه ديگر جائي براي رشد ضد انقلاب باقي نماند. بايد گفت مرحوم شهيد آيت الله مدني نقش بسيار مهمي در تثبيت انقلاب و حكومت اسلامي در آذربايجان داشت.
رابطه ايشان با امام در جريان مبارزات به چه صورت بود؟
اعتماد امام به مرحوم آيت الله مدني به گونهاي بود كه در جلسات خصوصي كه در مواقع حساسي تشكيل ميشد، از ايشان دعوت ميشد. مثلاً من مكرر يادم هست با اينكه امام بنا نداشتند مقامات عراق را بپذيرند و حتي المقدر سعي ميكردند اجازه ندهند، لكن گاهي لازم ميشد و اجازه ميدادند. در اين گونه موارد، امام از چند نفر افراد معتمد و مورد وثوقشان كه در نجف موقعيت خاصي داشتند، دعوت ميكردند تا رژيم عراق نتواند سياسي كاري كند و مسائلي را براي سوء استفاده به امام نسبت دهد. از جمله آن افراد مرحوم آيت الله مدني و بعضي از آقايان علماي مورد وثوق برادران عرب زبان بودند و هيچ گاه نشد كه مقامات عراق تقاضاي ملاقات خلوت كنند و امام بپذيرند. لذا ايشان بسيار مورد اعتماد امام بود و امور حساسي را كه پيش ميآمد، امام به ايشان واگذار ميكردند.
سوابق و خاطرات آموزندهاي را كه از آن شهيد عزيز داريد بيان فرمائيد؟
بايد گفت همه حركات و روش و رفتار شهيد خاطرات آموزنده است. ايشان در خدمت اسلام بود و بايد گفت در هر جلسهاي كه داشت، افراد را به ياد خدا ميانداخت. يادم هست در سفرهائي كه پياده با هم از نجف به كربلا مشرف ميشديم، افرادي كه با ايشان در سفر بودند، سخت تحت تأثيراخلاقيات ايشان قرار ميگرفتند و حتي عرب هائي كه درطول سه چهار شبانه روز كه پياده به طرف كربلا ميرفتيم، تحت تأثير رفتار و مواعظ ونصايح ايشان واقع ميشدند. ايشان بسيار نسبت به خدمت به حوزه هاي علميه اهتمام داشت. يادم ميآيد به اندازهاي به خودش نميرسيد كه درد سينهاي برايش عارض و منجر به خونريزي شد كه تعبير به بيماري سل كردند و با اندازهاي خطرناك شد كه كساني كه با ايشان مربوط بودند و حتي دكترها از حيات ايشان مايوس شده بودند و ايشان در حقيقت با آن روحيه توسلي كه داشت حالش خوب شد و درس را شروع كرد.
درعبارت هايش يك حالت خاصي داشت. كساني كه حالات ايشان را در عبادات ميديدند، لذت ميبردند. همواره حالت دعا داشتند و نوعاً جلسات دعائي كه برگزار ميشد سعي ميكردند از وجود ايشان استفاده نمايند. با اين حال همواره ايشان خائف بودند، نكند ما از جهت نيت آن خلوصي را كه بايد در اعمالشان داشته باشيم، نداشته باشيم.
فراموش نميكنم كه بنا شد آيت الله العظمي بروجردي شهريه اي به آقايان طلاب حوزه علميه نجف بدهند و تصميم بر اين بود امتحاني انجام دهند. آيت الله مدني از ممتحنين بود. كيفيت امتحان ايشان به گونهاي بود كه هيچ كس ناراحتي پيدا نميكرد و در عين حال خصوصيت وضع علمي و تحصيلي افراد مشخص ميشد، به گونهاي كه افرادي كه به حسب طبع براي امتحان دادن مايل بودند، ميآمدند و كساني كه يك مقدار بر ايشان مشكل بود، ايشان به هر مناسبتي با آنها تماس ميگرفت و از وضعيت درسي آنها مطلع ميگشت و مثلاً به عنوان ديدن به منزلشان ميرفت و بعد يك مسئله علمي را به عنوان بحث پيش ميكشيد كه در ضمن اين مطالب موقعيت علمي و تحصيلي فرد مشخص شود. كاملاً رعايت افراد هم ميشد و وزنه علمي بسياري از فضلاً را به اين شكل به دست آورد.
منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 57
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}